کلمات کلیدی:
تو که عمری سر ما داری منت میزاری تو که از اشک چشام داری لذت میبری انقدر آزارم نده به خدا دق میکنم بگو درد دلمو بعد تو به کی بگم به تو نگم به کی بگم اینروزا دارم میمیرم انقدر آتیشم نزن قلبمو پس نمیگیرم دعا کنان گریه کنان سرمو بالا میگیرم همش به فکرم که یه روز تورو دوباره ببینم دلم برات لک زده و روزای سختیه عزیز دلم میگه آخر راه است وصیتت رو بنویس خدا نگهدار گل من دارم از این دنیا میرم یه روز بهت گفته بودم دست به دعا من میمیرم به تو نگم به کی بگم دعام برآورده نشد تو اوج بی وفاییات دلم ازت خسته نشد فقط به تو فکر میکنم تا این چشام بسته بشه فقط واسه تو میخونم تا نفسم بریده شه هرچند دلت با من نبود دستات توی دستام نبود ولی بدون که عشق تو رفته تو پوست و استخون باور نمیکردم یه روز بخوای بری از پیش روم ولی بدون تو قلب من چیزی به جز عشقت نبود کلمات کلیدی:
خیلی دیر رسیدی ای دوست هفتا کفن پوسوندم پیرهن سیاه تنت کن من فقط یه استخونم ببین چه کردی با این دل فکر کن فقط یه لحظه نزار دیگه بیشتر از این تنم تو گور بلرزه فقط یه خواهشی دارم زیر تابوتم و نگیر وقتی که رفتم زیر خاک قبر منو بغل نگیر فقط تا هفت روز سیاه تنت کن شبهای جمعه یادی از ما کن عشقی که بردی باشه حلالت
کفتر کشته پروندن نداره رو خاک و خوناب کشوندن نداره کفتر کشته پروندن نداره کتاب کهنه که خوندن نداره داره از تنهایی گریه ام میگیره توی این شهر دیگه موندن نداره مرغ پر بسته که کشتن نداره وقتی کشتی دیگه گفتن نداره از یه دریچه تاریک و سیاه پای پیر و خسته دیدن نداره اگه تو باغچه فقط یه گل باشه گل اون باغچه که چیدن نداره هر درختی که یه روزی پیر میشه اونو از ریشه سوزوندن نداره فصل مردن واسه من کی میرسه وقت پرواز من از این قفسه از منه دربه در اینجا چی میخوای بگیری اگر که مقصد نفسه توی گلها مثال اطلسی نیست حرفهای من مثل حرف کسی نیست شعر من حرف قشنگه رفتنه حرف حق تا دنیا دنیاست گفتنه کلمات کلیدی:
میخوام بسازم از تنت یه طرحی از مجسمه میخوام که عالم بدونن چه فرقی داری با همه میخوام که رویایی بشه ناز و تماشایی بشه هرکی که خواست نگات کنه اسیر تنهایی بشه میخوام با ماه و آسمون شکل تو نقاشی کنم روی کمون ابروهات اشکامو آبپاشی کنم هرچی بتونم رو موهات ستاره سنجاق میزنم شاید که باورت بشه همیشه عاشقت منم خیال مردن ندارم تا وقتی عشقت با منه خستگی هم نمیتونه رای چشامو بزنه به خاطر خاطره هات هستم و دل نمیکنم شاید که باورت بشه همیشه عاشقت منم
کلمات کلیدی:
چی نصیبت میشه وقتی زجرم میدی من به تو دلبستم کاشکی می فهمیدی چی نصیبت میشه وقتی من داغونم وقتیکه با گریه به تو می فهمونم چی نصیبت میشه وقتی من بی تابم وقتیکه از غصه تا سحر بی خوابم این حقیقت داره من به تو دلبستم کاشکی می فهمیدی چقدر عاشق هستم میدونی بده حالم دلم از غم خونه واسه تو درمونه درد من آسونه داره عادت میشه شبهای شب گردی کاش می موندی پیشم آرومم میکردی گریمو میبینی بی خیال رد میشی تو که انقدر خوبی پس چرا بد میشی چی نصیبت میشه وقتی من جون میدم کاشکی عشق و یکبار تو چشمات میدیدم کلمات کلیدی:
ببین بخت من بدون تو سیاهه آخه عاشقی بدون تو یه گناهه تا که عشق تو واسم یه سرپناهه کار خداست به عشق تو اسیرم کار خداست به خاطرت میمیرم کار خداست اگه محو نگاهتم هرجا باشی تا آخرش باهاتم همیشه تکیه گاهتم تو که دستای گرمت یه سایبونه پر تو دامنت گلهای پونه رو حریر موهات ستاره بافتم واسه داشتن تو دنیامو باختم ببین دریا و ماه چه بی قرارن برای دیدنت تابی ندارن آخه کار خداست که با تو باشم محاله تا ابد ازت جدا شم
کلمات کلیدی:
برید به زندگی بگید که دیگه دوستش ندارم بعد یه عمر غصه و غم میخوام که تنهاش بگذارم هر کاری خواسته با دلم کرده و باز منتظره که عمر باقیمانده را یه جوری با خود ببره زندگی خودت میدونی که عمر من حروم شده با یک غم بی انتها هر چه بوده تمو م شده از کی بگیرم عمرما جوانی من کجا رفت عزیزترینم را می خوام نگو که پیش خدا رفت شکایت از تو را کجا پیش کدام قاضی برم به کی بگم ز دست تو چه خاکی آمد به سرم عاشقت هیچوقت نبودم خیال نکن دیوونتم آنقدر مرا عذاب دادی که فکر ترک خونتم زندگی کاری کردی تو که از وجودت سیر شدم هنوز جوان نگشته ام از جور دوران پیر شدم برو دیگه نبینمت شاید فراموشت کنم تاریکی دلم زدست توست میخوام که خاموشت کنم سخت نگرفتم من ترا اما تو چه سخت میگیری گر رسم زندگی اینه خوشا به حال اسیری از روز اول تو بودی رو دنده یکدندگی لعنت این خلق خدا بر این مرامت زندگی برای زنده بودنم دیگه بهونه ندارم میخوام بمونم اما حیف که دیگه خونه ندارم میخوام برم تا بی کسی شاید کسی پیدا بشه شاید که مجنون دلم خالی ز هر لیلا بشه کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
وضعیت من در یاهـو
کا مبیز
سلام بر دوستان عزیزم من کامبیز 25ساله از ماهدشت هستم این وبلاک برای بهترین و تنها کسی که وار د زندگیم شده تنظیم می کنم کا مبیز
م" alt="این نیز بگذرد ... - به روز رسانی : 4:41 ع 93/12/4
عنوان آخرین نوشته : دموکراسی" width='85' >
جزین
عشق سرخ من
یاوران کتاب
سکوت خیس
سایه
سکوت ابدی
هم نفس
حقوقی و فقهی
أنّ الارض یرثها عبادی الصالحون
رنگین کمان
حباب خیال
سفیر دوستی
ستاره
دلنوشته ها
.: شهر عشق :.
دنیای کامپیوتر و شبکه
بچه ها من تنهام!!!کمک
مهاجر
عشق گمشده
جوجولی
آموزشی- روانشناسی
درس های زندگی
قافیه باران
من.تو.خدا
حرم الشهدا
بنفشه ی صحرا
کلبه تنهایی
جیغ بنفش در ساعت 25
مردود
جبهه فرهنگی امام روح الله مازندران محمودآباد
مرگ عاشق
مکاشفه مسیح
به وبلاگ بر بچون دزفیل(دزفول) خوش اومهِ
بی خیال بابا بخند
کنج دلتنگی های من!
اصولی رایانه
روستای چاهک
نبض شاهتور
می گذره ...
دفتر خاطرات من
عدالت جویان نسل بیدار
هر چه می خواهد دل تنگت بگو
اللهم عجل لولیک الفرج
مهنازوپسراش
دنیای شادی
خوش مرام
خورجین عشق
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک...
*ایستگـــــــــــــــــــــــــــاه انـــــــــــــــــــــرژی*
دلگویه های دو خادم
« تندیس تک »
غلط غو لو ت
Cyberom UTM
بهار صداقت**
هنوز مال منی
زازران همراه اخر
عشق یعنی همه چیز
امیررضا حسنی
zoheir
آهنگهای بروز دنیا
هیچستان
برای خودم
ستاره خاموش
دوست خوب
اسمس بارون
جیگر نامه
* گل نرگس *
روستای الله آباد( تربت حیدریه)
جیگر طلا
سه ثانیه سکوت
طعم مهربانی
ایستگاه دلتنگی
جوک و خنده
خبری، اجتماعی، طنز، فرهنگی
شرکت مدرن سازه توربین(ساختمان سازی (برادران جلیلی))
آسمانی ها
آشنا
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
مسائل شیطان پرستی در ایران و جهان
شیطون
آسمون عشق
خورشید نی ریز
انجمن تربیت بدنی
عسل....
جبهه مدیریت
ஜ♥*•.ღ☆دنیاوتقلب بچگی قشنگتره نه؟ஜ
تنها یک رویا
تنهایی
هر چی بخوای
بمب خنده
همه چیز اینجاست
تنها
کلینیک گیاهان آپارتمانی
زنبورعسل
عاشقانه
یکی بود هنوزهم هست
باران
sayeh.
منتظر عاشق
اهسته اهسته
دنیای این روزای من...
عاشقانه ها
جوونی کجایی...
روانشناسی _ مطالب جالب
شرکت نمین فیلتر
خرسند
همه چیز از همه جا
نیروی هوایی دلتا ( آشنایی با جنگنده های روز دنیا )
جست وجوگر
کسب درآمد با مشاهده تبلیغات
ماه آسمون من
نور خدا
اس ام اس عاشقانه
تنهایی تنها...
داستان های زیبا وخواندنی
اس ام اس های خوشگل
دوست داشتنی
تنهایی من
عاشقانه
صبح صادق: وبلاگ خصوصی علی محبی
سلام خوش اومدین
پسر شمالی
بهترین اسلحه:عشق
دنیای نفیس
رنگارنگ
وابستگی
زهرا70
دلتنگی
عشقولانه ها
عاشقانها
پرنیان
بی صدا میخوانمت
سایه
قصه ها وافسانه های ملل
کلام راسخ
یه دنیا دلتنگی
نفوذی
دوست من
تنهایی
کیوکوشین کاراته
عشق بی انتها
عشق من عاشقتم
یاس کبود فاطمه
راه بی پایان..
همدردتو
دلنوشته های من
اصلاحات اساسی
0761
عشق آسمونی
برنامه نویسی پیشرفته - ساخت برنامه های حسابداری
دل تنگی های فهیمه
درد دلهای جوونی
هرجوردوست داری!
دنیای امروز خـدایــــا
اشکهایم را می بینی که بر گونه های خیسم می غلتـند زبانم را که در دهان لرزان التماست میکند ؟ مبینی
خدایا تن خسته ام دیگر توان حرکت ندارد مانند آن کوه بلند ..
خدایا در نگاهم چه می بینی ، آرزویی مهال؟
آنکه هیچوقت به آن نمیرسم ، مانند خورشید و ماه ..
اما خدا .. فقط تویی که میتوانی روزی کوه را به حرکت در آوری
و خورشید و ماه را یکی کنی ..
وقتی با یاد تو کوزه بغز گلویم شکست.. اشک روان شد از نگاهم ..
آن نگاهی که به آسمان ، در جستوجوی توست ..
تو را نمی بیند.. امــا میـداند که خـدایی هست
خدایا دلم کوچک است و با کوچکتر بهانه ای می گرید
نگاهم کن..نگاهم کن.
من تو را افریدهام و از حال درون تو با خبرم اسرار تو را می
دانم و بر ملا نی کنم تنها کسی هستم که مطمئن به تو
خیانت نمی ورزم از تو کوچکتر نیستم و هیچکاه پایان نمی
پذیرم سرچشمه و منبع همه عشق ها و محبت ها منم تو
را برای خودم درست کردم و پرداختم به من روی ورو با من
انس بگیر از دیگران بگریز ودر من بیاویز تو مال منی که از ان
دیگران اگر یک قدم به سوی من بیابی ده قدم به سوی تو
خواهم برداشت
از خدا خواستم
از خدا خواستم عادتهای زشتم راترک بدهد. خدا فرمود> خودت
باید انها را رها کنی. از ا خواستم فرزند معلولم را شفا دهد. خدا
فرمود. لازم نیست روحش سالم است. جسم هم که موقت است.
از او خواستم که بر من صبر عطا نماید. خدا فرمود. صبر
حاصل رنج است عطا کرونی نیست. اموختنی است. به او گفتم
مرا خوشبخت کن. خدا وند فرمود نعمت ازمن خوشبخت شدن
ازتو ازخدا خواستم روحم را رشد دهد. خداوند فرمود. خود باید
رشد کنی من فقط شاخ برگ اضافی ات را هرس می کنم تا
بارور شوی. ازخداخواستم کاری کند که از زندگی لذت ببرم.
فرمود من برای همین کار به تو زندگی داده ام. تا انکه از خدا
خواستم کمکم کند تا بتوانم دوست داشتن را درک کنم. و خدا
فرمود. که تو پا در معرفت نهادی این همان چیزی است که از
اول باید جستجویش را می کردی
نظر یاد تون نره
0 نظر]
خانمی در زمین گلف مشغول باز
ی بود. ضربه ای به توپ زد که باعث پرتاب توپ به درون بیشه زار کنار زمین شد. خانم برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان با صحنه ای روبرو شد.
قورباغه ای در تله ای گرفتار بود. قورباغه حرف می زد! رو به خانم گفت؛ اگر مرا از بند آزاد کنی، سه آرزویت را برآورده می کنم.
خانم ذوق زده شد و سریع قورباغه را آزاد کرد. قورباغه به او گفت؛ نذاشتی شرایط برآورده کردن آرزوها را بگویم. هر آرزویی که برایت برآورده کردم، 10 برابر آنرا برای همسرت برآورده می کنم!
خانم کمی تامل کرد و گفت؛ مشکلی ندارد.
آرزوی اول خود را گفت؛ من می خواهم زیباترین زن دنیا شوم.
قورباغه به او گفت؛ اگر زیباترین شوی شوهرت 10 برابر از تو زیباتر می شود و ممکن است چشم زن های دیگر بدنبالش بیافتد و تو او را از دست دهی.
خانم گفت؛ مشکلی ندارد. من زیباترینم، کس دیگری در چشم او بجز من نخواهم ماند. پس آرزویش برآورده شد.
بعد گفت که من می خواهم ثروتمند ترین فرد دنیا شوم. قورباغه به او گفت شوهرت 10 برابر ثروتمند تر می شود و ممکن است به زندگی تان لطمه بزند.
خانم گفت؛ نه هر چه من دارم مال اوست و آن وقت او هم مال من است. پس ثروتمند دشد.
آرزوی سومش را که گفت قورباغه جا خورد و بدون چون و چرایی برآورده کرد.
خانم گفت؛ می خواهم به یک حمله قلبی خفیف دچار شوم!
نکته اخلاقی: خانم ها خیلی باهوش هستند. پس باهاشون درگیر نشین.
قابل توجه خواننده های مونث؛ اینجا پایان این داستان بود.
لطفاً صفحه را ببندید و برید حالشو ببرید.
شرایط این مرکز خرید این بود هر کس فقط می توانست یک بار از این مرکز خرید کند و به هر طبقه که می رفت دیگه نمی توانست به طبقه قبل برگردد.
روزی دو دختر به این مرکز خرید رفتن در طبقه اول نوشته بود این مردان شغل خوب و بچه های دوست داشتنی دارند دختری که تابلو را خوانده بود گفت از بی کاری بهتره ولی می خوام ببینم که بالاتری ها چی دارند؟
در طبقه دوم نوشته بود این مردان شغل خوب با حقوق زیاد و بچه های دوست داشتنی و چهره زیبا دارند. دختر گفت هوم م م طبقه بالاتر چه جوریه؟
طبقه سوم نوشته بود این مردان شغل خوب با درآمد زیاد، بچه های دوست داشتنی و چهره ای زیبا و درکار خانه هم کمک می کنند. دختر گفت وای ی ی چه قدر وسوسه انگیز ولی بریم بالا تر ببینیم چه خبره؟
طبقه چهارم نوشته بود این مردان شغل خوب با درآمد زیاد، بچه های دوست داشتنی، چهرهای زیبا، در کار خانه به همسر خود کمک می کنند و هدفی عالی در زندگی دارند. دختر: وای چه قرد خوب پس چه چیزی ممکنه در طبقه اخر باشه؟ پس رفتن به طبقه پنجم.
طبقه پنجم: این طبقه فقط برای این است که ثابت کند زنان راضی شدنی نیستند. از اینکه به مرکز ما آمدید متشکریم روز خوبی را برای شما آرزو می کنیم.
سید خندان
سید خندان نام ایستگاه اتوبوسی در جاده قدیم شمیران بوده است. سیدخندان پیرمردی دانا بوده که پیش گوییهای او زبانزده مردم در سی یا چهل سال پیش بوده است. دلیل نامگذاری این منطقه نیز احترام به این پیرمرد بوده است.
فرمانیه
در گذشته املاک زمینهای این منطقه متعلق به کامران میرزا نایبالسلطنه بوده است و بعد از مرگ وی به عبدالحسین میرزا فرمانفرما فروخته شده است.
فرحزاد
این منطقه به دلیل آب و هوای فرح انگیزش به همین نام معروف شده است.
شهرک غرب
دلیل اینکه این محله به نام شهرک غرب معروف شد ساخت مجتمع های مسکونی این منطقه با طراحی و معماری مهندسان آمریکایی و به مانند مجتمع های مسکونی آمریکایی بوده و در گذشته نیز محل اسکان بسیاری از خارجیها بوده است.
آجودانیه
آجودانیه در شرق نیاوران قرار دارد و تا اقدسیه ادامه پیدا میکند. آجودانیه متعلق به رضاخان اقبال السلطنه وزیر قورخانه ناصرالدین شاه بوده، او ابتدا آجودان مخصوص شاه بوده است.
اقدسیه
نام قبلی اقدسیه (تا قبل از 1290 قمری) حصار ملا بوده است. ناصرالدین شاه زمینهای آنجا را به باغ تبدیل و برای یکی از همسران خود به نام امینه اقدس (اقدس الدوله) کاخی ساخت و به همین دلیل این منطقه به اقدسیه معروف شد.
جماران
زمینهای جماران متعلق به سید محمد باقر جمارانی از روحانیان معروف در زمان ناصر الدین شاه بوده است. برخی از اهالی معتقدند که در کوههای این محله از قدیم مار فراوان بوده و مارگیران برای گرفتن مار به این ده می آمدند و دلیل نامگذاری این منطقه نیز همین بوده است و عده ای هم معتقدند که جمر و کمر به معنی سنگ بزرگ است و چون از این مکان سنگهای بزرگ به دست می آمده است، آنجا را جمران، یعنی محل بهدست آمدن جمر نامیدهاند.
پل رومی
پل رومی در واقع پل کوچکی بوده که دو سفارت روسیه و ترکیه را هم متصل می کرده است. عدهای هم معتقدند که نام پل از مولانا جلالالدین رومی گرفتهشده است.
جوادیه (در جنوب تهران)
بسیاری از زمینهای جوادیه متعلق به آقای فرد دانش بوده است که اهالی محل به او جواد آقا بزرگ لقب داده بودند. مسجد جامعی نیز توسط جواد آقا بزرگ در این منطقه بنا نهاده است که به نام مسجد فردانش هم معروف است.
داودیه (بین میرداماد و ظفر)
میرزا آقاخان نوری صدر اعظم این اراضی را برای پسرش، میرزا داودخان، خرید و آن را توسعه داد. این منطقه در ابتدا ارغوانیه نام داشت و بعدها به دلیل ذکر شده داودیه نام گرفت.
درکه
اگر چه هنوز دلیل اصلی نامگذاری این محل مشخص نیست اما برخی آنرا مرتبط به نوعی کفش برای حرکت در برف که در این منطقه استفاده می شده و به زبان اصلی «درگ» نامیده می شده است.
دزاشیب (در نزدیکی تجریش)
روایت شده است که قلعه بزرگی در این منطقه به نام « آشِب » وجود داشته است و در گذشته نیز به این منطقه دزآشوب و دزج سفلی و در لهجه محلی ددرشو میگفتند.
زرگنده
احتمالا دلیل نامگذاری این محل کشف سکه ها و اشیاء قیمتی در این محل بوده است. در گذشته این منطقه ییلاق کارکنان روسیه بوده است.
قلهک
کلمه قلهک از دو کلمه "قله" و "ک" تشکیل شده است که قله معرب کلمه کله، مخفف کلات به معنای قلعه است. عقیده اهالی بر این است که به دلیل اهمیت آبادی قلهک که سه راه گذرگاههای لشگرک، ونک و شمیران بوده است، به آن( قله- هک) گفته شده است.
کامرانیه
زمینهای این منطقه ابتدا به میرزا سعیدخان، وزیر امور خارجهتعلق داشت، و سپس کامران میرزا پسربزرگ ناصرالدین شاه، با خرید زمینهای حصاربوعلی، جماران و نیاوران، اهالی منطقه را مجبور به ترک زمینها کرد و سپس آن جا را کامرانیه نامید.
محمودیه ( بین پارک وی و تجریش یا ولیعصر تا ولنجک)
در این منطقه باغی بوده است که متعلق به حاج میرزا آقاسی بوده است و چون نام او عباس بوده آنرا عباسیه میگفتند. سپس علاءالدوله این باغ بزرگ را از دولت خرید و به نام پسرش، محمودخان احتشامالسلطنه، محمودیه نامید.
نیاوران
نام قدیم این منطقه گردوی بوده است و برخی معتقدند در زمان ناصرالدین شاه نام این ده به نیاوران تغییر کرده است به این ترتیب که نیاوران مرکب از "نیا" (حد، عظمت و قدرت) ؛"ور" (صاحب) و "ان" علامت نسبت است و در مجموع یعنی کاخ دارای عظمت.
ونک
نام ونک تشکیل شده است از دو حرف (ون) به نام درخت و حرف (ک)که به صورت صفت ظاهر میشود.
یوسف آباد
منطقه یوسف آباد را میرزا یوسف آشتیانی مستوفیالممالک در شمال غربی دارالخلافه ناصری احداث کرد و به نام خود، یوسف آباد نامید.
پل چوبی
قبل از این که شهر تهران به شکل امروزی خود درآید، دور شهر دروازه هایی بنا شده بود تا دفاع از شهر ممکن باشد. یکی از این دروازهها، دروازه شمیران بود با خندقهایی پر از آب در اطرافش که برای عبور از آن، از پلی چوبی استفاده میشد. امروزه از این دروازه و آن خندق پر از آب اثری نیست، اما این محل همچنان به نام پل چوبی معروف است.
شمیران
نظریات مختلفی درباره این نام شمیران وجود دارد. یکی از مطرح ترین دلایل عنوان شده ترکیب دو کلمه سمی یا شمی به معنای سرد و « ران » به معنای جایگاه است و در واقع شمیران به معنای جای سرد است. به همین ترتیب نیز تهران به معنای جای گرم است.
همچنین دلیل دیگر مطرح شده به دلیل وجود قلعه نظامی به آن شمیران می گفتند و همچنین برخی نیز معتقدند که یکی از نه ولایت ری را شمع ایران میگفتند که بعدها به شمیران تبدیل شده است.
گیشا
نام گیشا که در ابتدا کیشا بوده است برگرفته از نام دو بنیانگذار این منطقه (کینژاد و شاپوری) میباشد.
منیریه (در جنوب ولیعصر)
منیریه در زمان قاجار یکی از محله های اعیان نشین تهران بوده و گفته شده نام آن از نام زن کامرانمیرزا، یکی از صاحبمنصبان قاجر، به نام منیر گرفته شدها